معنی انگلی گوارشی

لغت نامه دهخدا

انگلی

انگلی. [اَ گ َ] (حامص) حالت و چگونگی موجوداتی که زندگی را بطور طفیلی می گذرانند. طفیلی شدن. || حالت کسانی که در جامعه سربار دیگرانند.


گوارشی

گوارشی. [گ ُ رِ] (ص نسبی) منسوب به گوارش.
- جانوران گوارشی، ساختمان بدن آنهامانند هیدر است ولی غدد تناسلی ندارند. در انتهای بدن آنها دهانشان قرار دارد که دور آن شاخکها قرار دارد. شاخکها ساده یا منشعبند و یا انتهای آنها مانند چماقی گرد است که نماتوسیستها در آن محل جمع گردیده اند. (از جانورشناسی عمومی مصطفی فاطمی ج 1 ص 206).

گویش مازندرانی

انگلی

انگولک – تحریک کردن


انگلی سی

مرتعی در نزدیکی میخ ساز کجور

فرهنگ فارسی هوشیار

انگلی

‎ حالت و چگونگی موجودات و اشخاصی که زندگی را بطور طفیلی میگذرانند طفیلی شدن، حالت کسانی که در جامعه سر بار دیگرانند، طفیلی شدن.

فارسی به عربی

واژه پیشنهادی

از زنبورهای انگلی

زنبورهای چوبی انگلی


از بیماری های گوارشی

سوءجذب گوارشی گرمسیری

معادل ابجد

انگلی گوارشی

648

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری